شازده کوچولو

اکنون به برکت آمدن توست.که معنای واقعی شکفتن عشق را درک میکنم..

شازده کوچولو

اکنون به برکت آمدن توست.که معنای واقعی شکفتن عشق را درک میکنم..

۸۸/۹/۹

بازم رسیدم خواب بودی غذات را هم نخورده بودی   

رو کاناپه خوابیدم یه بار بیدار شدی شیر خودی و چند دقیقه دیگه خوابیدی خلاصه کلا اجازه دادی نیم ساعت بخوابم . 

بعدش هم حاضر شدی چند تا قاشق سوپ بخوری . 

ساعت ۶ با هم رفتیم بیرون یه دوری زدیم و یک کمی  خرید کردیم . اومدیم خونه نیم ساعتی خوابیدی .

برای شام پیراشکی درست میکردم از نونش خوشت آمد و چند تکه ای خوردی  .  

برای خودت هم شام ماکارانی صدفی با سس قارچ و کرفس و گوجه و گوشت چرخ کرده درست کردم البته همش به صورت رنده شده یک کمی خوردی .  یک کمی هم ژله توت فرنگی خوردی . 

مامانی هم رفته بود خرید برات دی وی دی دیلی و سنجاب ها را خریده بود که بیشتر خودمون دیدیم و لذت بردیم . 

دیشب دیدم خودت سراغه حلقه هوشت رفتی و داری سعی میکنی آدمک سرش را جا بزنی . 

دیگه اینکه چند باری هم رفتی واکرت را برداشتی و دور خونه چرخیدی و دوباری هم موقعی که شونه هام را گرفته بودی و ایستاده بودی دستت را چند ثانیه رها کردی . 

بابا راه برو دیگه پسر مجبورم نکن ببرمت کلی آزمایش و ... ازت بگیرم مطمئنم مشگلی نداری پس نزار کار به اونجاها برسه . 

دیشب خوابت که گرفته بود دوباره حسابی به قول خودم محبتت قلمبه شده بود و با تمام قوا پیشانی و سایر اعضای صورتت را میکوبیدی تو لبم تا ببوسمت اینجور وقتا معمولا حسابی دهان و دندان و بینی بنده را داغون می نمائید . 

طبق معمول ساعت حدود ۱۲ خوابیدی منم انقدر خسته بودم که همون موقع خوابم رفت و بیدار شدم دیدم ساعت ۴:۳۶ دقیقه است سرحال بودم با دیدن ساعت کلی ذوق کردم که میتونم حدود یک ساعت و نیم دیگه بخوابم اما شما دیگه اجازه صادر ننمودید و هر چند دقیقه یک بار نقی نمودید در حسرت خواب بعدی ماندیم . 

خدایت حافظ و پشت و پناهت باشد .

نظرات 1 + ارسال نظر
301040 چهارشنبه 11 آذر 1388 ساعت 14:06 http://301040.blogsky.com

salam madare eisa
mamnoon az een hame mehr o mohabati ke be man o madaram darin

nemidunam moshkel chie, vali balaye weblogetoon baraye man chizi maloom nist

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد