شازده کوچولو

اکنون به برکت آمدن توست.که معنای واقعی شکفتن عشق را درک میکنم..

شازده کوچولو

اکنون به برکت آمدن توست.که معنای واقعی شکفتن عشق را درک میکنم..

خاطرات روزهای گذشته ۱

خوب قرار بود از خاطرات این چند وقته گذشته هم براتون بنویسم.

اولین اتفاق مهم به دنیا اومدنم بود .خانم دکتر که سر من را گرفت و از تو دل مامان آورد بیرون دوست داشتم اول از همه مامانم را ببینم اما پیداش نبود منم فکر کردم گم شدم زدم زیر گریه .یه خورده که گریه کردم یه دفع صدای مامانم را شنیدم که میگفت چرا انقدر گریه میکنه بیاریدش پیش من ساکت میشه .

خانم دکترم گفت فعلا تو را نمیشناسه که با دیدنت ساکت شه .!!!!!!!!!!!!!!!

منم کلی بهم بر خورد . گفتم ای بابا 9 ماه با این مامانمون چه عالمی داشتیم حالا نشناسمش بر شدت گریه افزودیم تا عاقبت من را تو یه حوله تمیز گذاشتند و بردند پیش مامانم .

منم برای اینکه به خانم دکتر ثابت کنم که میشناسم و حرف مامانم هم درست از آب در بیاد ساکت شدم و چشمام هم باز کردم تا مامانم را برای اولین بار ببینم .

حیف که زودی من را بردند و من مجبور شدم دوباره چشمام را ببندم و های های گریه کنم.

هی من میگفتم مامانم را میخوام اینا به من اکسیژن میدادند و وزنم میکردند و بهم آمپول میزدند.

خلاصه آخر سر من و تحویل یه خانم مهربون دادند که بعد فهمیدم مامان مامانمه .

منم که بسکه گریه کردم دیگه برام نفس نمونده بود شروع به ناله کردم عاقبت ساعت حدود 11 وصال میسر شد و مامانم به اتاق منتقل شد و من تونستم برم توبغلش .

اینم عکس من چند ساعت بعد از به دنیا اومدنم 

Image and video hosting by TinyPic

این عکسمم برای روز دوم تو بیمارستان بعد از حمام اول   

Image and video hosting by TinyPic

اینم ازدحام فامیلامون جلو در بیمارستان برای تحویل گرفتن من

Image and video hosting by TinyPic

نظرات 3 + ارسال نظر
juliet سه‌شنبه 28 آبان 1387 ساعت 11:05 http://julietgabriel.blogfa.com/

salam aziziammmmmmmmmmmmmm
cheghadr agah eisabanamakee lahi fadash beshammmmm asheghe on aksesham ke laye pato ghondaghesh kardii.
aiizam ba ejazat linket kardam to weblogam.zood zood beneviis va ax bezar ta hey biam sar bezanm

صبا و پرهام سه‌شنبه 28 آبان 1387 ساعت 11:37 http://anymoanyma.blogsky.com

واییییییییییییییییییییی


تولدت مبارک


خوش اومدی به این دنیای کوچیک که از شکم مامانها هم کوچیکتره



نوشزاد یکشنبه 3 آذر 1387 ساعت 12:01

وای ماشاله به گل پسریت.خدا حفظش کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد