سلام به همه دوستای خوبم
دیگه بی تابیهای من مامانی رو کلافه کرده.
حرکتهای زیاد من و گرمای هوای باعث شده که مامانی همش بهم بگه پسر خوبی باش اینقدره مامانی رو اذیت نکن
اما من که تقصیری ندارم همش قلنج می کنم و خودم رو کش میارم تا یه کمی حالم بهتر باشه تازشم راستشو بخواهین اینم از خودش یاد گرفتم .حالا بگذریم این چند روز باقی مونده تا تولد من خیلی برای هر دومون سخته من از خدا می خوام که به مامانی صبر بده .من که کوچولو هستم و نمی تونم جلوی خودم رو بگیرم و شیطنت نکنم .
حالا بیایین با هم چند تا عکس از لباسای جدیدم ببینیم.
congratulations
بلاخره انتظار بابا مامان به سر رسید و گل پسر به دنیا اومد!!!!!
با بهترین آرزوها!!!!!!!!!!!!!!!! :-*