شازده کوچولو

اکنون به برکت آمدن توست.که معنای واقعی شکفتن عشق را درک میکنم..

شازده کوچولو

اکنون به برکت آمدن توست.که معنای واقعی شکفتن عشق را درک میکنم..

چرا عیسی؟

خوب قرار بود که بگم چرا مامانی تصمیم گرفت که اسمم رو عیسی بذاره ؟

وقتیکه تو ماه شهریور مامانی و بابائی به سفر عمره رفته بودن  اونجا از خدا می خواهند که فرزندی صالح و سالم به اونها عنایت کند و همون موقع مامانی تفال به قرآن می زنه و بشارت می گیرد به فرزندی پسر و این بود تا حدود ۴ ماه بعد که مامانی شک می کنه که من اومدم پیشش و بار دیگه ای به قرآن تفال میزنه و آیات زیر می آید.

وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَانًا شَرْقِیًّا ﴿16﴾

 فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا ﴿17﴾

  قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمَن مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیًّا ﴿18﴾
   قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا ﴿19﴾
  قَالَتْ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَلَمْ أَکُ بَغِیًّا ﴿20﴾
قَالَ کَذَلِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آیَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَکَانَ أَمْرًا مَّقْضِیًّا ﴿21﴾
فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَکَانًا قَصِیًّا ﴿22﴾

  فَأَجَاءهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَکُنتُ نَسْیًا مَّنسِیًّا ﴿23﴾
  فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا ﴿24﴾
  وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا ﴿25﴾
فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْنًا فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنسِیًّا ﴿26﴾
  فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا یَا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئًا فَرِیًّا ﴿27﴾
  یَا أُخْتَ هَارُونَ مَا کَانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا ﴿28﴾

فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَن کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا ﴿29﴾

 قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا ﴿30﴾
وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا ﴿31﴾
  وَبَرًّا بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا ﴿32﴾
  وَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا ﴿33﴾

و در این کتاب از مریم یاد کن آنگاه که از کسان خود در مکانى شرقى به کنارى شتافت (16)
  
و در برابر آنان پرده‏اى بر خود گرفت پس روح خود را به سوى او فرستادیم تا به [شکل] بشرى خوش‏اندام بر او نمایان شد (17)

[مریم] گفت اگر پرهیزگارى من از تو به خداى رحمان پناه مى‏برم (18)
گفت من فقط فرستاده پروردگار توام براى اینکه به تو پسرى پاکیزه ببخشم (19)
گفت چگونه مرا پسرى باشد با آنکه دست بشرى به من نرسیده و بدکار نبوده‏ام (20)
گفت [فرمان] چنین است پروردگار تو گفته که آن بر من آسان است و تا او را نشانه‏اى براى مردم و رحمتى از جانب خویش قرار دهیم و [این] دستورى قطعى بود (21)  
پس [مریم] به او [=عیسى] آبستن شد و با او به مکان دورافتاده‏اى پناه جست (22)
تا درد زایمان او را به سوى تنه درخت‏خرمایى کشانید گفت اى کاش پیش از این مرده بودم و یکسر فراموش‏شده بودم (23)
پس از زیر [پاى] او [فرشته] وى را ندا داد که غم مدار پروردگارت زیر [پاى] تو چشمه آبى پدید آورده است (24)
و تنه درخت‏خرما را به طرف خود [بگیر و] بتکان بر تو خرماى تازه مى‏ریزد (25)
و بخور و بنوش و دیده روشن دار پس اگر کسى از آدمیان را دیدى بگوى من براى [خداى] رحمان روزه نذر کرده‏ام و امروز مطلقا با انسانى سخن نخواهم گفت (26)
پس [مریم] در حالى که او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد گفتند اى مریم به راستى کار بسیار ناپسندى مرتکب شده‏اى (27)
اى خواهر هارون پدرت مرد بدى نبود و مادرت [نیز] بدکاره نبود (28)
[مریم] به سوى [عیسى] اشاره کرد گفتند چگونه با کسى که در گهواره [و] کودک است‏سخن بگوییم (29)
[کودک] گفت منم بنده خدا به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است (30)
و هر جا که باشم مرا با برکت‏ساخته و تا زنده‏ام به نماز و زکات سفارش کرده است (31)
و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است (32)
و درود بر من روزى که زاده شدم و روزى که مى‏میرم و روزى که زنده برانگیخته مى‏شوم (33)

إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ ﴿45﴾
وَیُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِینَ ﴿46﴾

[یاد کن] هنگامى [را] که فرشتگان گفتند اى مریم خداوند تو را به کلمه‏اى از جانب خود که نامش مسیح عیسى‏بن‏مریم است مژده مى‏دهد در حالى که [او] در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است (45)

و در گهواره [به اعجاز] و در میانسالى [به وحى] با مردم سخن مى‏گوید و از شایستگان است (46)

نظرات 6 + ارسال نظر
مامانی شنبه 24 فروردین 1387 ساعت 11:01

(معرب از عبری «یشوع») 1- به معنی نجات دهنده؛ 2- (اَعلام) [حدود 6 پیش از میلاد-30 میلادی] عیسی(ع) فرزند حضرت مریم ملقب به مسیح و از پیغمبران اولوالعزم، پیامبر یهودی نژاد، که دین مسیحیت به او منسوب است. بنابر انجیلها، او در بیت لحم زاده شد، در ناصره بزرگ شد، شاگردانی گرد آورد (12 حواری)، در جلیل به تعلیم مردم پرداخت، به اورشلیم (بیت المقدس) رفت و در آنجا صرافان را از معبد بیرون کرد و باز به موعظه پرداخت. با مخالفت بزرگان یهود و اشراف روبرو شد. بر اثر خیانت یکی از شاگردانش [یهودای اسخریوطی] دستگیر شد و او را پس از محاکمه به صلیب کشیدند.
- فراوانی نامگذاری: (119476)

[ بدون نام ] شنبه 24 فروردین 1387 ساعت 11:43

إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ ﴿45﴾
وَیُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِینَ ﴿46﴾

[یاد کن] هنگامى [را] که فرشتگان گفتند اى مریم خداوند تو را به کلمه‏اى از جانب خود که نامش مسیح عیسى‏بن‏مریم است مژده مى‏دهد در حالى که [او] در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است (45)

و در گهواره [به اعجاز] و در میانسالى [به وحى] با مردم سخن مى‏گوید و از شایستگان است (46)


مامانی شنبه 24 فروردین 1387 ساعت 12:20


وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَانًا شَرْقِیًّا ﴿16﴾

فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا ﴿17﴾

قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمَن مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیًّا ﴿18﴾
قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا ﴿19﴾
قَالَتْ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَلَمْ أَکُ بَغِیًّا ﴿20﴾
قَالَ کَذَلِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آیَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَکَانَ أَمْرًا مَّقْضِیًّا ﴿21﴾
فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَکَانًا قَصِیًّا ﴿22﴾

فَأَجَاءهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَکُنتُ نَسْیًا مَّنسِیًّا ﴿23﴾
فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا ﴿24﴾
وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا ﴿25﴾
فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْنًا فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنسِیًّا ﴿26﴾
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا یَا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئًا فَرِیًّا ﴿27﴾
یَا أُخْتَ هَارُونَ مَا کَانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا ﴿28﴾

فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَن کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا ﴿29﴾

قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا ﴿30﴾
وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا ﴿31﴾
وَبَرًّا بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا ﴿32﴾
وَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا ﴿33﴾

و در این کتاب از مریم یاد کن آنگاه که از کسان خود در مکانى شرقى به کنارى شتافت (16)

و در برابر آنان پرده‏اى بر خود گرفت پس روح خود را به سوى او فرستادیم تا به [شکل] بشرى خوش‏اندام بر او نمایان شد (17)

[مریم] گفت اگر پرهیزگارى من از تو به خداى رحمان پناه مى‏برم (18)
گفت من فقط فرستاده پروردگار توام براى اینکه به تو پسرى پاکیزه ببخشم (19)
گفت چگونه مرا پسرى باشد با آنکه دست بشرى به من نرسیده و بدکار نبوده‏ام (20)
گفت [فرمان] چنین است پروردگار تو گفته که آن بر من آسان است و تا او را نشانه‏اى براى مردم و رحمتى از جانب خویش قرار دهیم و [این] دستورى قطعى بود (21)
پس [مریم] به او [=عیسى] آبستن شد و با او به مکان دورافتاده‏اى پناه جست (22)
تا درد زایمان او را به سوى تنه درخت‏خرمایى کشانید گفت اى کاش پیش از این مرده بودم و یکسر فراموش‏شده بودم (23)
پس از زیر [پاى] او [فرشته] وى را ندا داد که غم مدار پروردگارت زیر [پاى] تو چشمه آبى پدید آورده است (24)
و تنه درخت‏خرما را به طرف خود [بگیر و] بتکان بر تو خرماى تازه مى‏ریزد (25)
و بخور و بنوش و دیده روشن دار پس اگر کسى از آدمیان را دیدى بگوى من براى [خداى] رحمان روزه نذر کرده‏ام و امروز مطلقا با انسانى سخن نخواهم گفت (26)
پس [مریم] در حالى که او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد گفتند اى مریم به راستى کار بسیار ناپسندى مرتکب شده‏اى (27)
اى خواهر هارون پدرت مرد بدى نبود و مادرت [نیز] بدکاره نبود (28)
[مریم] به سوى [عیسى] اشاره کرد گفتند چگونه با کسى که در گهواره [و] کودک است‏سخن بگوییم (29)
[کودک] گفت منم بنده خدا به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است (30)
و هر جا که باشم مرا با برکت‏ساخته و تا زنده‏ام به نماز و زکات سفارش کرده است (31)
و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است (32)
و درود بر من روزى که زاده شدم و روزى که مى‏میرم و روزى که زنده برانگیخته مى‏شوم (33)

مامانی شنبه 24 فروردین 1387 ساعت 12:30

سلام
سوره ای که در تفال آمده بود همان سوره مریم بود از قسمتی که دیشب برایت خواندم کل صفحه تفال را برایت فرستادم
سوره آل عمران هم که فرستادم اشاره زیبای دیگری بود به وجود عیسی (ع)
که امیدوارم عیسی ما هم مصداق دیگری از عیسی با چنان ویژگی هایی باشد
توکل به خدا
فراروانی اسم ها به عربی در قرآن
محمد (ع) ۴ بار
یحیی (ع) ۳ بار
عیسی (ع) ۲۵ بار

ز - ع .... شنبه 24 فروردین 1387 ساعت 17:42

با‌ آرزوی این که عیسی خان شما هم مصداق بارزی از صداقت و شرافت و درستکاری باشه و خداوند به شما ببخشدش ..

م.ن یکشنبه 25 فروردین 1387 ساعت 11:20

سلام به بابایی منتظر .از خوشحالی فریاد کشیدم. البته این خوشحالی فقط برای شما نبود بلکه بیشتر به خاطر خود این عیسی بود که اینقدر آمدنش مبارک است که بشارت داده میشود.امیدوارم تولدش هم بر شما و مامانی گرامی اش و هم به همه ما و کاینات مبارک باشد. سال نو بر خانواده سه نفره تان بسیار مبارک باد.۶۰۳۴

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد